محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

همپای یاران خورشید

اولین نماز جمعه(9اسفند)

امروز محمد حسین برای اولین بار رفت نماز جمعه البته تنها که نه!با مامان وبابا رفت. اتفاق جالبی که رخ داد این بود که من و بابای محمد حسین یه جا وایساده بودیم که یه آقای مهربونی اومدن جلو و پرسیدن چند وقتشه؟بابای محمد حسین گفتند 6ماه!این آقای مهربون دست کردند تو جیب کتشون و یه کیسه مشکی دادند به باباو گفتند ماشاءالله این هدیه رو از طرف من قبول کنیدو استفاده کنه انشاءالله سرباز امام زمان میشه!!! ماهم تشکر کردیم و...اولش فکر کردم جانمازه ولی با باز کردن کیسه دیدیم یک دست بلوز شلوار خوشکله که روش نوشته شده:نیروی هوایی>>>وعکس تانک و هواپیما و اینا داشت. نمیدونم اون لحظه بهم یه احساس عجیبی دست داد:احساس کردم پسرم راه باباشو ادامه م...
9 اسفند 1392

تولد

غروب غریبت، در لابه‏لای دقیه‏های خاکی بقیع قد می‏کشد. مدبنه، با التهاب به مدار پرواز کبوتران دست می‏برد تا مردم، آیه‏های زخمی نشناختنت را به دوش بکشند و عذر نیاورند. زمین، آبستن اشک می‏شود. خورشید، قد خم می‏کند و دست‏های ملتمس عرشیان، همگام با فرشیان، شعر بی‏قراری را در آغوش می‏کشند. داغ در گلوی شیعیان منتشر می‏شود تا بلوغ ابری بقیع را نظاره کنند. نبض تاریخ به هم خورده است نبض تاریخ، به هم خورده است. دشمنان، با زهرشان، قلب تو را نشانه رفته‏اند تا حوصله خدا را سر ببرند. با این بدبختی عمیقی که فراهم کرده‏اند، نه تنها به ساحت سبزت راه نیافته‏اند، که آتش جهنم خودشان را شعله‏ورتر ساخته...
19 بهمن 1392

جمعه

سلام خیلی وقت بود میخواستم برای پسرم  1وبلاگ ثبت کنم تاخاطراتشو براش به یادگار بذارم  ولی به علت مشغله زیاد و کمی هم تنبلی این کار محول شد به امروز البته الحمدلله امروز  اول  ربیع الاوله که مصادف شده با روزجمعه به همین علت منم اولین پست این وبلاگو هدیه میکنم به صاحب این روز قشنگ :سید و  مولایمان مهدی صاحب الزمان :   مهدی جان آسمان دل تبسم میکند                     روی ماهت را تجسم می کن ای مسیح آل پیغمبر سلام                 ...
13 دی 1392
1